جدول جو
جدول جو

معنی صورت ساز - جستجوی لغت در جدول جو

صورت ساز
سازندۀ صورت، صورتگر، مصور، نقاش
تصویری از صورت ساز
تصویر صورت ساز
فرهنگ فارسی عمید
صورت ساز
(دَ خوا/ خا)
سازندۀ صورت. مصور. نقاش. صورتگر:
از نسیم نفسم در چمن صورت ساز
بشکفد غنچۀ تصویر بصد شادابی.
سالک یزدی (از آنندراج).
، ظاهرساز. ریاکار. متظاهر. مزور. حیله گر. رجوع به صورت سازی شود
لغت نامه دهخدا
صورت ساز
چهره نگار آن که تصویر سازد نقاشی که چهره کسان را سازد
تصویری از صورت ساز
تصویر صورت ساز
فرهنگ لغت هوشیار
صورت ساز
صورت نویس، مصور، نقاش
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صورت سازی
تصویر صورت سازی
ظاهر سازی، تزویر، حیله گری
نقاشی، صورتگری، ساختن تصویر کسی یا چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صورت باز
تصویر صورت باز
آنکه صورت زیبا را دوست دارد و فریفتۀ رخسار زیبا است، صورت پرست، برای مثال حسن معنی هر که دارد مردم چشم من است / چشم من چون خانۀ آیینه صورت باز نیست (صائب - لغت نامه - صورت باز)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صورت حساب
تصویر صورت حساب
برگه ای حاوی مشخصات و قیمت کالای خریداری شده یا خدمات انجام شده، فاکتور
فرهنگ فارسی عمید
(رَ)
صورت خود را به وضع و شکل دیگری ساختن، بهندی بهروپ گویند. (غیاث اللغات). عمل صورت باز. رجوع به صورت باز شود
لغت نامه دهخدا
(رَ تِ)
چگونگی. چونی. مثل. ماجرا:
صورت حال و خصم خاقانی
مثل مار و باغبان افتاد.
خاقانی.
صورت حال به نوح بن منصور انها کرد. (ترجمه تاریخ یمینی) و معتمدی بنزدیک انوشیروان فرستاد و از صورت حال بیاگاهانید. (کلیله و دمنه). بسابقۀ معرفتی که میان ما بود، صورت حالش بگفتم. (گلستان).
حال سعدی تو ندانی که ترا دردی نیست
دردمندان خبر ازصورت حالش دارند.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(رَ)
نقاشی. صورتگری، ظاهرسازی. حیله. تزویر. رجوع به صورت ساز شود
لغت نامه دهخدا
(رَ تِ حِ / رَ حِ)
ورقه ای که حساب کسی را در آن نویسند. کاغذی یا طوماری که ارقام بدهکاری و بستانکاری در آن ثبت شده. سیاهه
لغت نامه دهخدا
(دَ خوا / خا)
شخصی که روزانه اشکال مختلفه ساخته مجلسی را گرم دارد، مانند شب بازان که شبها این عمل کنند. عمل او را صورت بازی و در هندی بهروپ خوانند. (آنندراج) ، آنچه صورت و شکل را منعکس سازدهمچون آینه:
نکند رو سوی او هیچکس از خودبینان
خصم اگر آینه کردار شود صورت باز.
واله هروی (از آنندراج).
حسن معنی هرکه دارد مردم چشم منست
چشم من چون خانه آئینه صورت باز نیست.
صائب (از آنندراج).
هرچه در دل پرتو اندازد ظهوری میکند
گر بمعنی بنگری آئینه صورت باز نیست.
محمدقلی سلیم (از آنندراج).
و رجوع به صورت بازی شود
لغت نامه دهخدا
(گَ)
عشرت سازنده. سازندۀ عشرت و کامرانی:
لعبتان آمدند عشرت ساز
آسمان بازگشت لعبت ساز.
نظامی.
چنان کن کز تو دلخوش بازگردم
به دیدار تو عشرت ساز گردم.
نظامی.
و رجوع به عشرت شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از صورت بازی
تصویر صورت بازی
عمل و پیشه صورت باز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صورت حساب
تصویر صورت حساب
کاغذی که ارقام بدهکاری یا بستانکاری کسی در آن نوشته شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صورت حال
تصویر صورت حال
چگونگی چونی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صورت دار
تصویر صورت دار
دارای تصویر صاحب شکل، مصور نقاش
فرهنگ لغت هوشیار
شخصی که در روز اشکال مختلف ساخته مجلسی را گرم دارد چنان که شب بازان همین عمل را در شب کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صورت سازی
تصویر صورت سازی
چهره نگاری، وارون نمایی در داد و ستد عمل صورت ساز پرتره سازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صورت جز
تصویر صورت جز
ریز شمار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صورت حساب
تصویر صورت حساب
((~. حِ))
نوشته ای که در آن بهای کالا یا خدمات خریداری شده ثبت شده است
فرهنگ فارسی معین
سیاهه، فاکتور
فرهنگ واژه مترادف متضاد
1ـ اگر خواب ببینید صورتحساب به شما می دهند تا پرداخت کنید، معنایش این است که در وضعیتی خطرناک قرار خواهید گرفت و امکان دارد برای آزادی خود متوسل به قانون شوید. اما اگر ببینید صورتحساب را پرداخت می کنید، نشانه آن است که از نزاع شدید به صلح خواهید رسید. 2ـ اگر خواب ببینید به دیگران صورتحساب می دهید، حاکی از آن است که پیشامدهای ناخوشایندی به وقوع می پیوندد و روال عادی زندگی به هم می ریزد. 3ـ اگر زنی کتابداردر خواب ببیند که صورتحساب کتابها را جمع می زند، معنایش این است که در امور شخصی و عاطفی دچار مشکل خواهد شد، اگر فردی شایسته مشکل او را حل خواهد کرد و زن از طرف کارفرمایی جدید مورد احترام و تشویق قرار می گیرد.
فرهنگ جامع تعبیر خواب